در دهههای اخیر، تغییرات فرهنگی و اجتماعی زیادی در جوامع مختلف جهان رخ داده است. یکی از موضوعاتی که توجه زیادی را به خود جلب کرده، تغییرات در نحوه تعریف و درک از نقشهای جنسیتی است. در این میان، مفهومی به نام "پرنسس شدن پسران" یا همان گرایش برخی از پسران به صفات و ویژگیهای مرتبط با دختران، مطرح شده است. این پرسش که "چرا پسرا پرنسس شدند؟" یکی از موضوعاتی است که تحلیلگران اجتماعی، روانشناسان و والدین را به بحث و گفتگو واداشته است. این تغییرات به خصوص در نسلهای جدید به شدت مشهود است و باعث شده تا نگرشهای سنتی به نقشهای جنسیتی با چالشهای جدی روبهرو شود.
یکی از اصلیترین عوامل موثر در تغییرات جنسیتی و رفتارهای اجتماعی جدید، تحولات فرهنگی است. با گسترش رسانهها، به ویژه رسانههای اجتماعی، مفاهیم سنتی درباره مردانگی و زنانگی به چالش کشیده شدهاند. زمانی نقشهای جنسیتی بسیار واضح و مشخص بودند؛ پسرها باید قوی، مستقل و خشن میبودند، در حالی که دخترها باید آرام، حساس و زیبا بودند. اما امروزه این نقشها به مرور در حال تغییر هستند.
یکی از مهمترین دلایل تغییر در نگرشها، تلاشهای جنبشهای حقوق بشر و برابری جنسیتی است. این جنبشها به مرور به تغییر نگرش عمومی نسبت به مفهوم "مردانگی" و "زنانگی" منجر شدهاند. در این راستا، گرایش به آزادی انتخاب و بیان فردیت از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین، پسری که علاقهمند به رفتارها و نقشهایی باشد که در گذشته به دختران نسبت داده میشد، امروزه به عنوان بخشی از تنوع انسانی دیده میشود.
رسانهها نقشی کلیدی در تغییرات اجتماعی و فرهنگی ایفا میکنند. برنامههای تلویزیونی، فیلمها، و شخصیتهای انیمیشنی که به طور مکرر در معرض دید کودکان و نوجوانان قرار میگیرند، توانستهاند مفاهیم سنتی جنسیتی را تغییر دهند. شخصیتهایی مثل "السای منجمد" از انیمیشنهای محبوب دیزنی، با ویژگیهای پرنسسگونه خود برای پسران نیز جذاب شدهاند. علاقهمندی برخی پسرها به شخصیتهای پرنسس نه تنها آنها را به تماشای این کارتونها سوق داده، بلکه آنها را تشویق به انتخاب اسباببازیها و لباسهایی کرده است که در گذشته به طور خاص به دختران اختصاص داده میشد.
بازیهای رایانهای و انیمیشنهای جدید نیز به تنوع بیشتر نقشها کمک کردهاند. شخصیتهای پرنسس دیگر محدود به نمادهای ضعیف و منفعل نیستند. آنها قوی، شجاع و مستقلاند و این ویژگیها میتواند برای هر دو جنسیت جذاب باشد. این موضوع باعث شده که پسران نیز خود را با شخصیتهای پرنسس تطبیق دهند.
تربیت کودکان و محیط خانواده نیز نقشی بسیار مهم در شکلگیری هویت جنسیتی کودکان دارد. امروزه بسیاری از والدین با نگرشی بازتر به تربیت فرزندان خود میپردازند و به آنها اجازه میدهند تا خودشان درباره علاقهها و گرایشهایشان تصمیم بگیرند. برخلاف گذشته که والدین سعی داشتند نقشهای جنسیتی را به صورت سفت و سخت به کودکان خود القا کنند، اکنون بسیاری از والدین به کودکان خود این آزادی را میدهند که بدون در نظر گرفتن جنسیت، هر نقش یا شخصیت دلخواهشان را انتخاب کنند.
این تغییر در روش تربیتی باعث شده تا پسران احساس راحتی بیشتری برای انتخاب اسباببازیها و لباسهای مرتبط با شخصیتهای پرنسسی داشته باشند. به عنوان مثال، پسران ممکن است علاقه به پوشیدن لباسهایی با رنگهای روشن و حتی لباسهای پرنسسی نشان دهند. این موضوع در گذشته ممکن بود با واکنشهای منفی همراه باشد، اما امروزه در بسیاری از خانوادهها پذیرفته شده و حتی تشویق میشود.
در روانشناسی تربیتی و رشد کودک، هویت جنسیتی به عنوان یکی از مهمترین مراحل رشد کودک مورد بررسی قرار میگیرد. کودکان از سنین پایین شروع به فهمیدن نقشهای جنسیتی میکنند و این نقشها معمولاً از طریق مشاهده و تقلید از والدین، محیط پیرامون و رسانهها شکل میگیرند. اما در سالهای اخیر، روانشناسان و محققان تاکید بیشتری بر تنوع در هویت جنسیتی داشتهاند و بر این باورند که اجبار کودکان به پیروی از نقشهای سنتی جنسیتی میتواند منجر به محدودیت در رشد شخصیت آنها شود.
اجازه دادن به کودکان برای ابراز هویت خود به صورتی که احساس راحتی کنند، میتواند تاثیر مثبتی بر سلامت روانی و اعتماد به نفس آنها داشته باشد. پسرانی که به شخصیتهای پرنسسی علاقهمند هستند، نباید از طرف جامعه و محیط اطرافشان احساس محدودیت کنند. بلکه باید به آنها اجازه داده شود تا علایق خود را بدون ترس از قضاوتهای منفی دنبال کنند.
با وجود تغییرات مثبت در پذیرش نقشهای جنسیتی متنوع، هنوز هم در برخی جوامع و فرهنگها مقاومتهای زیادی در برابر این تغییرات وجود دارد. بسیاری از افراد همچنان به نقشهای سنتی جنسیتی پایبند هستند و از دیدن پسرانی که علاقه به شخصیتهای پرنسس یا لباسها و رفتارهای زنانه دارند، احساس نگرانی یا ناراحتی میکنند. این نگرانیها اغلب به دلیل باورهای فرهنگی و اجتماعی قدیمی است که مردانگی را با صفاتی مانند قدرت، استحکام و نداشتن احساسات نرم یا زنانه مرتبط میدانند.
همچنین، محیطهای آموزشی نیز ممکن است چالشی برای این تغییرات باشد. مدارس و مهدکودکها ممکن است هنوز در برخی موارد به تفکیک جنسیتی اسباببازیها و فعالیتها پایبند باشند. این موضوع میتواند کودکان را به پیروی از نقشهای سنتی جنسیتی تشویق کند و مانع از آن شود که آزادانه علایق خود را دنبال کنند.
با توجه به روند تغییرات فرهنگی و اجتماعی در دهههای اخیر، میتوان پیشبینی کرد که در آینده نقشهای جنسیتی همچنان به تغییر و تحول ادامه خواهند داد. مفاهیمی مثل "مردانگی" و "زنانگی" به احتمال زیاد به مرور زمان دستخوش بازتعریفهای بیشتری خواهند شد و جوامع با پذیرش تنوع بیشتر در هویتها و رفتارها به سوی برابری جنسیتی بیشتری حرکت خواهند کرد.
همچنین، نقش آموزش و پرورش و رسانهها در شکلدهی به نسلهای آینده بسیار حائز اهمیت است. اگر این نهادها بتوانند نگرشهای بازتر و پذیرا نسبت به نقشهای جنسیتی متنوع را تقویت کنند، به احتمال زیاد در آینده شاهد جامعهای خواهیم بود که به جای تحمیل قالبهای از پیش تعیین شده، به افراد اجازه میدهد خودشان هویت و نقشهایشان را انتخاب کنند.
پاسخ به این سوال که "چرا پسرا پرنسس شدند؟" را باید در تغییرات فرهنگی، اجتماعی، تربیتی و رسانهای جستجو کرد. امروزه پسران، به لطف تغییرات در نگرشهای اجتماعی و افزایش پذیرش تنوع جنسیتی، آزادی بیشتری برای انتخاب علایق و رفتارهایی دارند که در گذشته به عنوان "زنانه" در نظر گرفته میشد. این تغییرات نشاندهنده تکامل فرهنگهای انسانی و حرکت به سوی جهانی است که در آن هر فرد میتواند بدون محدودیتهای جنسیتی سنتی، هویت و علایق خود را دنبال کند.
در نهایت، باید به این نکته توجه داشت که پذیرش و حمایت از تنوع جنسیتی در کودکان میتواند تاثیرات مثبت عمیقی بر سلامت روانی و اجتماعی آنها داشته باشد و به تشکیل جوامعی بازتر و منعطفتر کمک کند.